ابوریحان درونی - دنـیـــای جـــوانـی

درباره نویسنده
ابوریحان درونی - دنـیـــای جـــوانـی


آی دی نویسنده
تماس با نویسنده


آرشیو وبلاگ
دوست و خصوصیات آن
دعا
مشکلات جوانی
نصایح
خاطرات مقام معظم رهبری
اشعار
دلتنگی های من
دختر خانم ها حتما بخوانند . . .
دل و . . .
هنگام ظهور
عشق حقیقی
سیب گلاب
روزی که شهادت . . .
فرهنگ دانشجوئی یا . . .
بهداشت عمومی
شب جمعه
یک خاطره
امید
خاطرات حاج آقا قرائتی
جرم و جنایت چرا ؟
تصاویر شیراز قدیم
حضرت علی علیه السلام
آرزوها . . .
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا (ع)
کاریکاتور
زن و اشتغال
حقیقت تلخ
یا جواد الائمه(ع)
نامه ای عاشقانه
ازدواج با شکوه
حجاب
حرف دل
غیرت و مردانگی
محرم
ابتذال در مداحی
باغ انقلاب
ویروس اجتماعی
یا رسول الله ...
مطالب سیاسی
ریشه تاریخی سیزده بدر
نماز
ویژه سفر رهبر به شیراز
رخنه شیطان
نامه ای به دوست
السلام علیک یا فاطمة الزهرا(س)
موج وبلاگی حجاب
نهج البلاغه و مظلومیت علی (ع)
خاطرات فراموش نشدنی
عالم محضر خداست
لذت عبادت
انسان و ایمان
بیت النور
ماه رمضان
تفاوت فرهنگ ها ...
علی (ع) و شب قدر
یاد امام و شهدا ...
ایستگاه پاسخگوئی حجاب
دانلود برنامه رساله برای موبایل
السلام علیک یا جعفر بن محمد ایها الصادق یابن رسول الله
ظاهر و باطن
السلام علیک یا حضرت معصومه سلام الله علیها و رحمة الله و برکاته
تحلیل روز یا کوته نگری ...
به اسم قرآن چه می کنند !
حرم علی بن حمزه علیه السلام
دکتر عصام العماد
معنای زندگی
الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها Ho! O Saki
عاشقانه و عارفانه
غزه - gaza
علیمی به کجا چنین شتابان !
حاج میرزا محمد اسماعیل دولابی
کاریکاتور _ عشق های امروزی...
صورت و سیرت
اردوی جنوب(از بلاگ تا پلاک)
بعضی وقتها ...
به بهانه تولد
نامه ای به پدر جانبازم
هدف از ازدواج چیست ؟
دل نوشته ها 2
ساده اما حسابی
به رنگ جوانی
تهاجم فرهنگی در پوشاک !
کنکور ازدواج
شب است و همسایه گرسنه
انیشتین
مرگ بر اسرائیل
بصیرت
کرونا


لینکهای روزانه
سریعترین دیکشنری آن لاین [36]
فوتوشاپ آن لاین [31]
مشاوره و پاسخگوی آن لاین [28]
اعراب گذاری هوشمند [13]
پخش زنده شبکه های صدا و سیما [192]
سازمان ملی جوانان [194]
فرهنگ واژگان فارسی به فارسی [139]
آپلود رایگان عکس و فایل [212]
صورت حساب تلفن همراه [313]
اس ام اس های مذهبی [935]
پایگاه اطلاع رسانی دفترمقام معظم رهبری [167]
علوم و معارف قرآن در تفاسیر [263]
[آرشیو(12)]


لینک دوستان

پایگاه خبری تحلیلی فرزانگان امیدوار
پیاده تا عرش
مهندس محی الدین اله دادی
► o▌ استان قدس ▌ o ◄
****شهرستان بجنورد****
رهسپاریم با ولایت تا شهادت
برادران شهید هاشمی
بچّه شهید (به یاد شهدا)
دهکده کوچک ما
خط سرخ شهادت
ملیحــــــــــــــــــــــانه
حرفهای جوانی


عضویت در خبرنامه
 
لوگوی وبلاگ
ابوریحان درونی - دنـیـــای جـــوانـی


لوگوی دوستان



آمار بازدید
بازدید کل :679011
بازدید امروز : 8
بازدید دیروز :110
 RSS 
 

... در آن شب مکه نفس راحت و آسوده ای می کشد و پرچم حضرت مهدی (عج) بر فراز مکه به اهتزاز در آمده و نور وی از آن پرتو افکن است ... درحالی که دشمنان و خبرگزاری های جهانی آنها می کوشند تا خبر پیروزی نهضت مقدس آن حضرت را سر پوش گذاشته و با تاخیر ،آن را اعلام کنند و اگر هم زودتر کشف شد آنرا حرکتی از سوی افرادی افراطی و مدعی مهدویت که قبلا تعدادی از آنان در مکه و دیگر نقاط نابود شده اند ، وانمود کنند... و از طرفی دست به تحریک عوامل خود در مکه می زنند تا از رهبری نهضت و نیروهای وی و نقاط ضعف آنان کسب اطلاع نموده و با ارائه و انتقال این اخبار به نیروهای سفیانی بتوانند به دستور وی در سریع ترین زمان ممکن خود را به مکه برسانند .

در روز عاشورا که به گفته روایات روز شنبه است ، مهدی (ع) وارد مکه می شود تا بر جهانی بودن نهضت خویش تاکید نماید و تمام ملتهای مسلمان و ملل جهان را به زبان خودشان مورد خطاب قرار می دهد و از آنان علیه کافران و ستمگران یاری می خواهد . از امام باقر(ع) روایت شده است که فرمود :

« قائم ، روز شنبه که روز عاشورا است روزی که امام حسین (ع) در آن روز به شهادت رسید ظهور می کند  » بحار ج 52 ص 285   

در صورتی که در دیگر روایات ، ظهور آن حضرت را روز جمعه بعد از نماز عشاء بیان کرده اند ، چگونگی جمع بین این دو روایت اینگونه احساس می شود که ظهور امام(ع) در دو مرحله انجام شود و سلطه امام بر حرم و مکه شب دهم محرم است که مقدمه اعلان ظهور آن بزرگوار برای جهانیان در روز شنبه که روز عاشوراست خواهد بود .

و بی شک این امر برای دول جهان حائز اهمیت بوده و انعکاس فراوانی در میان ملل مسلمان دارد ... بویژه زمانیکه امام(ع) آنان را از معجزه وعده داده شده که بزبان جدّ بزرگوارشان پیامبر اسلام (ص) بیان شده است با خبر می سازد که بزودی اتفاق خواهد افتاد و لشکریان سفیانی که اهل سوریه هستند و برای سرکوبی نهضت آن حضرت به سوی مکه می آیند در زمین فرو خواهند رفت .



» ساعت 2:5 عصر روز شنبه 86 دی 22

 

شور و حال خاصی توی خیابان ها و محله های شهر دیده می شود . بیرقهائی با نام زیبای حسین (ع) برپا شده اند . در جای جای شهر عده ای از کوچک و بزرگ گرفته مشغول برپا کردن تکیه های عزاداری هستند . دیگر وقتی وسائط نقلیه خصوصی سوار می شویم خبری از آهنگها و ترانهای غربی نیست(متاسفانه مداحی پاپ جای آنها را گرفته) . حالا دیگر صدای زنگ اکثر موبایلها مدحیه سرائی شده .

خدایا تو را سپاس که عمری بیش از این به من بخشیدی تا دوباره سیه پوش عزای حسین (ع)شوم .

و اما حرف دل

انشالله نه فقط ماه محرم بلکه تمام ایام سال بیاد مولابمان اباعبدالله الحسین(ع) باشیم .

انشالله عزاذاریهای ما همراه با شناخت و معرفت باشد و پیام عاشورا را بفهمیم ، درس بگیریم و همیشه از رهپویان حقیقی سیدالشهدا(ع) باشیم .

انشالله جایگاه و منزلت عزاداریها را بدانیم و شئونات را رعایت کنیم .

و اما مداحان محترم بدانید چه می خوانید و چگونه ماتم سرائی می کنید . هر شعری در شان ائمه اطهار (ع) نیست و سبک مدحیه و مراثی نباید به تقلید از موسیقی پاپ و  ترانه های غربی باشد . بدانید که در برابر آنچه می گوئید مسؤلید و نباید کارتان صرفا گریاندن مردم باشد .

 

نوحه گری حضرت فاطمه (علیها السلام)

سید نصراله حائری یکی از معتمدین بحرین از بعضی افراد وارسته و مهذب صدیقه طاهره حضرت زهرا (س) در عالم رؤیا زیارت کرده که با گروهی از بانوان نوحه گری می کردند و این اشعار را زمزمه داشتند .

وا حسیناه و ذبیحا من قفا                        وا حسیناه غسیلا بالدماء

وا غریبا قطنه شیبته                               اذ عذا کافوره غفر الثری

وا سلیبا نسجت اکفانه                           من ثری الطف دبور و صبا

وا طغیا ماله نعش سوی                          الرمح فی کف سنان ذی الحنا

وا وحیدا لم یغمض طرفه                          کف ذی رفق به فی کربلا

وا ذبیحا یتلظی عطشا                            و ابوه صاحب الحوض غدا

وا قتیلا حرقوا خیمته                               و هی للدین الحنیفی وعا

آه لا انساه فردا ماله                               من معین غیر ذی رمع اسی

منتهی الآمال جلد 1 صفحه 280

 

شعر زیر در ترجمه همان مضامین سروده شده

وای بر آن کشته ای که از قفا                 راس نورانی او گشته جدا

وای بر آن تشنه کام بی کفن                  بود آب غسل او ازخون تن

وای بر حال غریب خونجگر                      که شد او را خاک خونینش ببر

واب بر آن پیکر خونین پاک                      که فتاده بیکفن بر روی خاک

وای بر آن جسم گشته چاک چاک           که دل اندر ماتمش اندوهناک

وای بر آن سینه خونین فشان                 که شد صد پاره از تیر و سنان

وای بر آن کشته دور از وطن                   که ندارد جای سالم در بدن

تشنه کامی را که بابش مرتضی              ساقی کوثر بود روز جزا

وای بر نور دل زهرا امام                         کآتش افکندند او را در خیام

 کی زخاطر می برم آن کشته را               کشته غرق به خون آغشته را

 



» ساعت 12:28 صبح روز پنج شنبه 86 دی 20

 

علمای اخلاق غیرت و حمیت را چنین تعریف کرده اند : تلاش در نگهداری آنچه که حفظش ضروریاست . این صفت در قالب مطلوبش از شجاعت ، بزرگ منشی و قوت نفس انسان سر چشمه می گیرد و یکی از «ملکه های» نفسانی انسان و سبب مردانگی است و مرد بی غیرت از زمره مردان خارج است .
                   گر غیرت بری با درد باشی          و گر بی غیرتی نامرد باشی
غیرت یکی از کمالات انسانی است که دست پر توان خالق متعال ، اسباب آن را در وجود آدمی قرار داده است . غیرت ورزی در حد معمول آن ، لازمه انسانیت بوده ، تقویت این صفت زیبا از مومنان پسندیده تر است . امیر مومنان(ع) فرمود :
ان الله یغار للمومن فلیغر، من لا یغار فانه منکوس القلب
خداوند برای مومن ، غیرت می ورزد ، پس او نیز باید غیرت آورد . هرکس غیرت نورزد دلش وارونه است . (بحارالانوار)
وجود غیرت در جامعه انسانی تا آنجا ضروری و حیاتی است که شارع مقدس اسلام در تشریع احکام نیز به آن عنایت داشته است . رسول خدا (ص) فرمود :
آگاه باشید که خداوند محرمات را حرام و حدود را وضع کرد و هیچ کس ، غیور تر از خدا نیست که از روی غیرت ، زشتی ها را حرام کرد . (بحارالانوار)

انواع غیرت

هر مفهومی که نزد انسان تقدس و حرمت دارد به عنوان ارزش مطرح می شود و انسان باید به انواع ارزش ها غیرت داشته باشد ، بنابر این می توان همه پدیده های مقدس را در قالب دین ، ناموس ، آبرو و میهن خلاصه کرد که در نتیجه ، غیرت به سه نوع : دینی ناموسی و ملی تقسیم می شود .

غیرت دینی
منظور از «غیرت دینی» این است که مسلمان نست به کیان اسلام و آنچه بدان مربوط می شود حساس باشد ، با تمام توان در اثبات و اجرای آن بکوشد و از کوچکترین تعرضی نسبت به آن جلوگیری کند . بر این اساس ،جهاد ، امر به معروف و نهی از منکر ، سفارش به حق و صبر ، تعلیم و تعلم و ... می تواند در راستای غیرت دینی قرار گیرد ، چرا که هر یک از امور یاد شده از سویی در تحکیم احکام اسلام موثر است و از سوی دیگر با ضد آن ، سر ستیز دارد . همه غزوه ها و سریه های پیامبر(ص) جنگ های سه گانه امیر مومنان(ع) و حماسه جاوید عاشورا و مبارزات بی امان پیشوایان معصوم و علمای درد آشنا در طول تاریخ ، جملگی ناشی از «غیرت دینی» است .
امام علی(ع) از اینکه مسلمانان ، نسبت به اجرای احکام اسلام و جهاد در راه خدا , بی تفاوتی نشان می دادند دلش چرکین بود و از خدا برای آنان مرگ طلب می کرد .
«خدا مرگتان دهد که دلم را چرکین کردیدو سینه ام را از خشم آکندید» نهج البلاغه خ27

غیرت ناموسی
حمایت و حفاظت از ناموس ، ارتباط تنگاتنگ با شرف و مردانگی شخص مسلمان دارد و اسلام با تاکید از او خواسته که از ناموس خود و همکیشانش در برابر هر گونه گزند داخلی و خارجی ، به شدت دفاع کند و کمترین مسامحه ای از خود بروز ندهد .
اما خمینی ره فرمودند :
اگر ناموس کسی – خواه همسرش باشد یا دیگران – به قصد تجاوز حمله شود واجب است به هر وسیله ممکن آن را دفع کند گرچه به کشتن مهاجم بیانجامد ،بلکه اگر قصد آبرو ریزی به کمتر از تجاوز هم داشته باشد ، به ظاهر حکمش همین است .تحریرالوسیله
از سوی دیگر مسلمانان وظیفه دارند که در میان خود در روابط اجتماعی و خانوادگی ، عفت شخصی و عمومی را رعایت کنند ، زنان با حجاب کامل اسلامی و رعایت شئون اجتماعی در اجتماع ظاهر شوند . از هر گونه خود نمائی و تحریک مردان امتناع ورزند و مردان نیز با متانت و حفظ امانت نسبت به پاکدامنی خود و دیگران تاکید کنند ، همچنین ناموس خویش را از رفت و آمد های غیر ضرور ، پوشش لباس های جلف و زننده ، و هر گونه خود آرایی در اجتماع ، سخن گفتن و روبرو شدن با نا محرم و ... باز دارند تا امنیت و عفت ، جای خود را به نا امنی و ناموسی ندهد .

غیرت ملی
مراد از «غیرت ملی» احساس مسؤلیت در برابر تمامیت ارضی کشور اسلامی و دلسوز و حمایت از مسلمانان و عزت و شرف آنان است که به شکلی با «غیرت دینی» و «غیرت ناموسی» نیز پیوند دارد .
ناگفته پیداست که «ملی گرائی» به معنای امروزی از نظر اسلام محکوم و نا معقول است ، ولی وطن دوستی و مشارکت در دفاع از میهن و هم میهنان ، مساله ای است که با سرشت انسانی عجین شده و طبیعی است که از سوی اسلام نیز به رسمیت شناخته شود و روایت زیر گواه آن است :
حب الوطن من الایمان
وطن دوستی از ایمان است (سفینة البحار)



» ساعت 3:56 عصر روز دوشنبه 86 دی 17

 

ایام  پی در پی به سرعت باد در گذرند . عمر من هم به موازات آن در حال سپری شدن ، اما خودم و زندگیم در سکون . و به وسعت همه غمها و دلتنگی هایم از قافله عمر عقب افتاده ام .
دریا حیاتش را به لقایش بخشید تا مرا توان همراهی ایام دهد . ایثار دریا تداوم عشقم شد .
 حال که از دریا دورم با خیالش دل را به سویی پر می دهم و دردهایم را به حس حضورش و وسعت نمای نیلگونش در بیکرانه ذهنم تسکین می دهم .  چشم به هجوم موجی دوخته ام که پای خسته ام را نوازش دهد .
اما کویر نگاهم ، سراب را چون قاب عکسی بر دلم هک کرده و آرزوهایم را بی درنگ به رؤیایی دست نیافتنی مبدل می کند .
سکوت و سوز سرمای شبهای کویر اشک را در چشمانم می پروراند و خواب شبانگاهیم را به کابوسی غم آلود از تراژدی تنهائی می سازد .   
در کویر ، مهتاب با گستاخی و حضور بی وقتش مرا از دیدن ستاره ی کوچکم محروم می کند . ستاره ای که راه گشای جاده های پر پیچ و خم زندگی ام بود .
من ستاره ام را با همه کم نوری اش دوست داشتم . من شب را به خاطر حضور ستاره ام دوست داشتم . من ستاره ام را که خود گمگشته آسمان تنهائی است ، به خاطر شنیدن حرفهایم و دلتنگی هایم دوست داشتم .
اما ستاره ام مرا فراموش کرده و از غمنامه هایم خسته و فراری . شاید من با بار سنگین دردهایم او را از خود دور کردم و تاب و توانش را گرفتم. و با ناله هایم و آه بغض آلودم بیمارش کردم .
حال که از او دور شدم و دیگر همان تابش لرزانش را بر پرده سیاه شبم ندارم ، همه دلتنگی هایم را در رؤیایی خوش با ستاره ام به مناظره می نشینم و غرق در توهماتم می شوم ، چنان که زمان بی معنا می شود .
خورشید چشمانم را می آزارد و مرا از خواب بیدار می کند . گرمایش را به من تحمیل و اعاده حیثیت می کند و از بی محلی هایم به خشم آمده و صورتم را به شدت می نوازد . حسادت خورشید به ستاره !
چه دردی دارند این نوازش ها . مرا زخود بی تاب کرده و نیرویم و اراده ام را به سمتی سوق می دهد که نه راهش و نه چاهش پیداست .
من همان ستاره ام را می خواهم و از قدرت بی دریغ خورشید می هراسم . من به کوچکی و کم تابی اش قانع ام و با هیچ چراغی او را به حراج نمی گذارم .
من عاشق صفا و یک رنگی اش گشته ام . من لطافت و سادگی اش را به قدرت و جسارت خورشید ترجیح می دهم .
اما ستاره ام مرا با همه شور و شیدائیم تنها گذاشت تا در کویر ، دریایم سراب شود و من بی گناه در حسادت خورشید  ذوب شوم .



» ساعت 2:13 صبح روز پنج شنبه 86 دی 13

 

خوب طبق معمول یه عید دیگه هم پشت سر گذاشتیم . یه عید بزرگ ، عید سعید غدیر، اما بعضی ها معنی این عید و نفهمیدن . مثل همه اعیاد که فقط فرصتی می شه برای دید و بازدید و صله رحم ، بدون اینکه بفهمن چه روزی بوده و چه فضیلت هائی داشته . اما این عید خیلی معنی داره خیلی ها اگه بدون معنیش چیه دیگه خجالت می کشن این روز و جشن بگیرن ، بله خجالت !!!

کسانی که دم از عشق علی(ع) می زنن و خودشون و از دوستداران علی(ع) می دونن و می گن با دوستان او دوست و با دشمنانش دشمنیم اما حالا فراموش کردند  که ما هم علی داریم و قدرش و نمی دونیم ، با اعمال و رفتار ناشایست قلب نازنینش به درد میاریم .

چرا عده ای جاهل و پست جانشین بر حق ولیعصر (عج) ولی فقیه ، رهبر عزیزمون و مورد اهانت قرار می دن ؟و با ایشان مخالفت می کنن ؟

اصلا معنی جانشین ، ولی و وصی چیه ؟

ولی فقیه یعنی چی ؟

خداوند متعال منظورش از انتخاب جانشین و وصی برای پیامبر(ص) چی بود ؟ چرا پیامبر اعظم ازسوی خداوند حضرت علی(ع)را انتخاب کردو ولایت را بنیانگذاری کرد ؟

 

بعضی ها که اصلا از محیط اطرفشون هم خبر ندارن چه برسه به مسائل روز و سیاست... فقط همه هم و غم شون پر کردن شکم و حرص ورزی و این چیزهاست و با چند تا مزخرفات دشمن و منافقین تا خوشی می زنه زیر دلشون و یه لقمه از سفرشون کم و زیاد می شه شروع می کنن به اهانت و بد بیراه گفتن به هرکی که دلشون خواست ...!!!

 بعضی ها هم که تا به یه جائی می رسن و خودشون گم می کنن ، هر چی بهشون اهمیت می دن فکر می کنن دیگه کسی در حد و اندازه خودشون نیست . جاه طلبانی که برای رسیدن به پست و مقام هر کاری می کنن و توی آرزوهای پوچ و واهی خودشون غوطه ور می شن دیگه کبر و خود خواهی و خود ستائی و منم منم ها و وسوسه های شیطون باهاشون کاری می کنه که اعمالشون و رفتارشون باعث شادی دشمن و رنجش خاطر مقام معظم رهبری می شه .

 مگه منافقین با اینها چه تفاوتی با هم دارند ؟دشمنان حضرت علی(ع) چه جور آدمایی بودن ؟ کسانی که ولی امر مسلمین و رهبر جامعه اسلامی رو مورد اهانت و آزار قرار می دادن . امیرالمومنین ، کسی را که از طرف خدا توسط پیامبر(ص) به این مقام نائل شده بود .

علی زمان ، رهبر عزیز ما نیز توسط عام برای رهبری برگزیده نشدند . امام خمینی (ره) فرمودند ایشان برای رهبری جامعه اسلامی شایسته هستند . همه مجلس خبرگان رهبری رو می فهمند و نیازی به توضیح مسئله ولایت و دلایل ضرورت وجود ولی فقیه نیست . 

حالا توئی که خودت رو از محبین علی(ع) می دونی یه خورده فکر کن بین اعمال و کردارت با مردم کوفه چه تفاوتی داره ؟ ببین این علی گفتن ها ظاهری و خود فریبی هست یا با تمام وجود یا علی می گی ؟

خدایا سایه مقام معظم رهبری روحی فداک را تا ظهور مهدی موعود(عج) از سر ما کوتاه نفرما آمین رب العامین

» ساعت 3:53 عصر روز یکشنبه 86 دی 9

 

از امریکا می ترسید؟!

من و آقاى هاشمى و یک نفر دیگر - که نمى‏خواهم اسم بیاورم - از تهران به قم خدمت امام رفتیم تا بپرسیم بالاخره این جاسوسان را چه کار کنیم؛ بمانند، یا نگه‌شان نداریم؛ به خصوص که در دولت موقت هم جنجال عجیبى بود که ما اینها را چه کار کنیم! وقتى که خدمت امام رسیدیم و دوستان وضعیت را شرح دادند و گفتند مثلاً رادیوها این‏طور مى‏گویند؛ امریکا این‏طور مى‏گوید؛ مسئولان دولتى این‏طور مى‏گویند؛ ایشان تأملى کردند و سپس با طرح یک سؤال واقعى پرسیدند: «از امریکا مى‏ترسید؟»؛ گفتیم نه؛ گفتند پس نگه‌شان دارید! بله، آدم احساس می‌کرد که این مرد خودش از این شُکوه ظاهرى و مادى و این اقتدار و امپراتورى مجهز به همه چیز، حقیقتاً ترسى ندارد. نترسیدن او و به چیزى نگرفتن اقتدار مادى دشمن، ناشى از اقتدار شخصى و هوشمندان? او بود. نترسیدن هوشمندانه، غیر از نترسیدن ابلهانه و خواب‏آلوده است؛ مثلاً یک بچه هم از یک آدم قوى یا یک حیوان خطرناک نمى‏ترسد؛ اما آدم قوى هم نمى‏ترسد؛ منتها انسانها و مجموعه‏ها در قوّت خودشان دچار اشتباه مى‏شوند و قوّتهایى را نمى‏بینند.

(نقل در دیدار اعضاى دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت 28/1/78)



» ساعت 12:10 عصر روز چهارشنبه 86 دی 5

 

روزها وز پی هم می روند ، سخت و جانکاه

کاش مرا هم نفسی بود ، قرار این تن خسته و ملول ، مرهمی بر این دل زخمی و مجروح

هر روز در انتظار فردا ...

هر شب به امید یک رویا ، یک خواب ، یک لحظه نگاه ...

خورشید من چرا طلوع نمی کنی ، چرا آسمان تیره و ابری دلم را ، به تابشی روشن و مسرور نمی کنی

واژه ها ز وصف کمالت حقیر ، دلم از ترسیم جمالت فقیر

می دانم چشمانم وز گناه حصاری به گرد خود افراشته و لیاقت دیدن پاکی ها را ندارد و می دانم شایستگی رؤیت رخ زیبایت را ندارد ولی مولای من بر دل شکسته ام رحمی کن

دلم بی تاب و سر گشته و حیران ، خسته و درمانده ، اسیر غمهای زمانه ، سیر از این دنیا و مردمان بی وفایش

بیا مهربان من ، بیا پناه دل بی کسم ...

بیا آقا و مولایم ، بیا و قلب یخ زده زمان را به گرمای وجودت آب کن ...

قلب رئوف و مهربانت به وسعت همه خوبی و زیبائی های هستی

اما غمین از جور نامردمان زمانه ، دلگیر از ریاکارانی که انتظار را شعار تکراری خود کرده اند

رنجور از سیه دلانی که از نام زیبایت سوء استفاده و ساده دلانی را فریب افکار پلید خود می کنند .

آقا جان جمعه ای دیگر در راه است ، دلم نیز بی تاب

گر چه من هم شعاری گشته ام ، گرچه افکارم ساخته دلی روسیاه و شب زده است اما

اگر مرا لیاقت وصف عظمت و کرامتت نیست ، اگر مرا لیاقت گدائی و غلامی تو نیست ، اگر دعایم از ته دل نیست

پس عزیز زهرا (س) تو را به جان مادرت بیا ...

بخاطر دل مالامال از خون مادران فلسطینی ، به خاطر خون جوانان مظلوم و پرپر شده به ظلم شیطان صفتان بیا

آقا جان مگر رذالتشان را بر حرم شریف پدر بزرگوارتان ندیدید

پس چرا رخ نمی نمائی و حضور نازنینت را بر مستکبران و خونخواران ظالم ثابت نمی کنی

من گناهکار ، حقیر و پست و دعایم بی اجبابت

چرا دعای سید و سرورمان ، علی زمان ، پاکترین مردمان ، نور چشم و امیدمان را مستجاب نمی کنی

آقا جان به خدا قسم علی عصرما نیز از جور و فساد بی معرفتان و خوارج روزگار قلب نازنینش به درد آمده ، و در انتظار رحمت است ، در انتظار ...

آقا جان مگر چهره ماه نمایش را که هر بار به حرف بی خردان وجاه طلبان دو روی ، شکسته تر می شود ، نمی بینی ...

تورا به جان پسر فاطمه (س) بیا ...

ای دادرس مظلومان و ای منجی عالم بشریت تو را به دل پاک و دعای رندان سحر خیز بیا ...

اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه والنصر



» ساعت 12:29 عصر روز جمعه 86 آذر 30

 

می خواستم تو را خورشید بنامم . از روشنائی منتشرت.
دیدم که خورشید , سکه صدقه ای است که تو هر صبح از جیب شرقی ات
در می آوری , دور سر عالم می چرخانی و در صندوق مغرب می اندازی .
و بدین سان استواری جهان را تضمین می کنی .
می خواستم نام تو را ابر بگذارم , از شدت کرامتت .
دیدم که نسیم فقط باز دم توست که در فضای قدسی فرشتگان تنفس می کنی .
به اینجا رسیدم که :
زیباترین و زیبنده ترین نام , همان است که خدا برای تو برگزیده است ,
ای کریم ترین بخشنده روی زمین .
ای جواد !

 

سید مهدی شجاعی



» ساعت 4:43 عصر روز سه شنبه 86 آذر 20

 

چند روز پیش برای انجام کاری رفته بود یه شرکت فرهنگی و اونجا جوونی رو دیدم که برای استخدام مراجعه کرده بود . کارم که تموم شد موقع برگشتن اون جوون از من خواست تا بعلت بد مسیر بودن راه تا جائی برسونمش و من هم با کمال میل پذیرفتم . از اونجا که من هم آدم کنجکاوی هستم شروع به حرف کردم و از احوالاتش سوال کردم .

اومده بودی برای استخدام ؟
آره
چند سالته ؟

26
متاهلی ؟

تازه دو سه ماهی هست عقد کردم
چه خوب مبارکه انشالله . دوران خوبیه نه ؟

نه بابا بیچاره شدم بهش علاقه ندارم . با هم مشکل داریم می خوام طلاق بگیرم
آخه چرا ؟

خواهرم برام انتخاب کرده بود منم بهش علاقه نداشتم . دیدم وضعیت مالیشون خوبه منم قبول کردم همین.
یعنی فقط به خاطر پول ؟

آره ,الان هم فراری هستم
فراری ؟ واسه چی ؟

هیچی مهرش و گذاشته اجرا . منم که کسی رو ندارم , بابام هم فوت کرده پول ندارم . الان هم حکم جلبم و گرفتن منم کارم و ول کردم دارم فرار می کنم یه جائی برم پیدام نکنن . می خواستم یه جائی دیگه مشغول بشم . این شرکته هم که رفتیم نیرو می خواست واسه شهرستان ها منم گفتم برم تا کسی من و پیدا نکنه !!!
ای وای . حالا مهریه چقدر بوده ؟

پنجاه میلیون تومان

دیگه نمی دونستم چی بگم حالم گرفته شده بود . تا جائی مناسب رسوندمش . تشکر کرد و رفت . با خودم فکر می کردم آخه چرا اینقدر آدم باید بی خیال باشه . بی خیالی از این لحاظ که پول و به عشق و آینده و همه چی ترجیح بدی . خوب از اول واضحه که همچین زندگی اساس و بنیانی نخواهد داشت . جای تاسف داره جوونای امروزی با این وضعیت دست به ازدواج می زنن . فکر می کنم از این موارد کم نباشه . الان جوونایی هستن که به علت به اجرا گذاشتن مهریه توسط همسرشون , کسی که قرار بوده شریک زندگیش باشه و به علت عدم توانائی پرداخت مهریه های سنگین به زندان افتادن و هیچ کاری هم از دستشون بر نمیاد و زندگیشون تباه شده . بحث سر این نیست که کی مقصره و مشکل از طرف کدوم یکی هست . همه حرف من اینه چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی . حالا این نباشه که هر کی بی پوله و وضعیت مالی خوبی نداره پس ازدواج نکنه . نه اگر این جوون هم همسرش رو با معیار های دیگه انتخاب می کرد و هدفش چیزی جز این بود هیچ وقت کارش به اینجا کشیده نمی شد.

پی نوشت : انشالله همه زوج های جوان زندگی سراسر با عشق و بدور از هر مشکلی شروع کنند و هدف جوانان از ازدواج شروع زندگی سراسر آرامش و با نشاط همراه با معنویت باشد.
پی نوشت : این کنجکاوی ها هم به آدم درس می ده ؟



» ساعت 12:21 صبح روز سه شنبه 86 آذر 20

 

همه ما جوونا به آرامش احتیاج داریم . حالا این آرامش و چه جوری به دست بیاریم به عوامل زیادی مربوط می شه . بعضی ها می گن با ازدواج یه آرامش درونی و یه حس سبکی خاص به آدم دست می ده یعنی فکر می کنی یه بار سنگین از روی دوش آدم برداشته می شه و دیگه فکرت از خیلی جهات راحت می شه .   البته اینقدر سرت گرم زندگی می شه که دیگه وقت فکر کردن هم نمی تونی بکنی!!!!
قبل از ازدواج همه دلنگرانی ها به آینده هست و اینکه آخر تقدیرت به کجا کشیده خواهد شد . البته بیشتر نگرانی ها برای آقا پسرا هست که بیکارند , شغل مناسبی ندارند و از بنیه مالی خوبی برخوردار نیستند . وقتی که از سوی خانواده و اطرافیان هم مدام تحریک به ازدواج بشن دیگه حسابی مخشون به حالت تعلیق در میاد . دچاار یه نوع دوگانگی شدن و یا قرار گرفتن بر سر دوراهی ها دنیا رو جلوی چشم ادم تیره و تار می کنه (البته بازم برای جوونائی که قدرت فکری خوبی ندارند و کسی رو نداشته باشن که ازش راهنمائی بگیرن) . سخت ترین لحظات زندگی در دوران جوونی زمانی هست که احساس تنهائی شدید بیاد سراغت و هیچ کس و نداشته باشی که حرف دلت و بهش بزنی و ازدواج هم برات مثل یه رویا یا مثل یه آرزوی دست نیافتنی شده باشه . مثلا جوونی که به هر دلیلی درس نخونده و با یه مدرک دیپلم (که امروزه با بی سوادی دست کمی نداره ) خدمت سربازی رو هم پشت سر گذاشته و دنبال کار می گرده و با این اوضاع و احوالات جامعه ما (که ماشالله ماشالله خانم ها توی همه چی سبقت گرفتن , دانشگاه و مشاغل مختلف و ... , عدم کار و حقوق مناسب و وجود پارتی بازی در امور کاریابی) خلاصه نه کار مناسبی می شه پیدا کرد و نه سرمایه داری خودت با توجه به توانائی هات دست به کار جدیدی بزنی و پارتی هم که نداری که بتونه برات یه کار خوب دائمی پیدا کنه , اون وقت مشکلات روحی روانی میاد سراغت . حالا یا دنبال یه سرگرمی می گردی که با اون همه بدبختی ها رو فراموش کنی و یه جورائی ازشون فرار کنی و یا دست به کارهای نا معقول می زنی و دیگران رو هم از خودت می رنجونی . اگه افسرده نشی یعنی خیلی روحیه خوبی داری و اعتماد به نفس بالائی داری و بازم جای شکرش باقیه . متاسفانه بیشتر بزهکاری ها و ناهنجاری ها هم از این بیکاری و بی پولی هست که سراغ جوونا میاد . جوونی که بیکاره نمی تونه ازدواج کنه و می دونه برای ازدواج باید متحمل خیلی از سختی ها بشه اونم توی این دوره زمونه که توقع خانواده ها و دختر خانم ها زیاد شده , دیگه فکر می کنه ازدواج غیر ممکنه و اگه از نظر دینی و اعتقادی هم زیاد پایبند نباشه دیگه تو خود بخوان حدیث مفصل از این مجمل .
البته جوونای زیادی هستن که با تفکرات مثبت , قدرت ایمان , اعتماد به نفس خوب و راهنمائی های اطرافیانشون به خوبی از این مهلکه جان سالم به در می برند و زندگی بسیارخوبی رو شروع می کنن . خوب این یعنی توکل داشتن به خدا و نامید نشدن در برابر ناملایمات زندگی و اعتقاد به ارحم الراحمین بودن خداوند بزرگ و رئوف و روزی دهنده . البته همه متاهل ها مدام تو گوش ما زمزمه می کنن که با ازدواج خدا روزی انسان رو بیشتر می کنه و برکت و فزونی خاصی به زندگی آدم می بخشه . اما این تفکر ما که نمی خواهیم با این وضعیت نا مناسب ازدواج کنیم چون دوست نداریم دختر مردم و بدبخت کنیم , باعث می شه حرف بزرگترها رو از این گوش بگیریم و از اون گوش بیرون کنیم . انشالله همه جوونا با توکل بر خدا و ایمان قوی و روحیه مناسب بتونن از این کارزار موفق و سربلند بیرون بیان و خوش بخت بشن .

پی نوشت 1 : کاش من هم قدرت ایمان و اعتماد به نفس قوی داشتم و ای کاش من هم ...
پی نوشت 2 : ببخشید اینقدر ناامیدانه نوشتم و شاید غیر منصفانه .
پی نوشت 3 : دعای خیر بزرگترها و راهنمائی های اونها از مؤثر ترین و مفید ترین عوامل موفقیت ما جووناست . خدایا ما را از آن بی بهره ننما .



» ساعت 5:54 عصر روز شنبه 86 آذر 17

 
<   <<   16   17   18   19   20   >>   >